تو چه دانی که او کیست.
برخیز،
بنگر و بدان،در آن باغ حقیر
زیر آن سرو بلند
آدمی به بزرگی خدا نشسته است
با قلم بی رمقش،جوهری می فشاند بر کاغذو برگ
شاید این آخرین هوسی است
که از، هستی خدا خیزد