شعر نو و زندگی من

آدمیان امروزی واسه شعر تره خورد نمی کنن

شعر نو و زندگی من

آدمیان امروزی واسه شعر تره خورد نمی کنن

من و تو

من وتو  

در عصری زیسته ایم 

که فلاکت امارت انسانش بود 

من و تو  

باید 

دوش به دوش  

پا در این واده نهیم،بر این ایمان 

که حقیقت خویش را از سر می گیریم 

؟؟؟

من از رویداد یک حادثه بر می گردم
آنجا که یک ازدحام حلقه وار
دور تا دور،یک انسان را گرفته بودند
و صدای مصلوب،مصلوب
بر دل آسمان چنگ می زد

نان شرافت یک مرد بود.
و من تا عمق فاجعه را فهمیده بودم