شعر نو و زندگی من

آدمیان امروزی واسه شعر تره خورد نمی کنن

شعر نو و زندگی من

آدمیان امروزی واسه شعر تره خورد نمی کنن

خا طره ها

همه روز ها

همه بدها؛همه خوب ها

همه رفتن ز پس خاطره ها

برویم ـ برویم

که شاید این آخرین نوایی جرسی باشد 

در گذر قا فله ها

شعر

گفته ای از شاملو

می گویند شعر جزیی از زندگیست ولی من می گویم شعر خود زندگیست

خزان

وز وز باد ها را می توان شنید

خزانی دوباره به راه است و اینک زمانیست؛که کوچ پرندگان معنا می یابد

رفتند را نمی توان به تردید گرفت

همه می پویند در بزم خویش

درخت وا مانده است در گذر فصل هاـ و برگ در اندیشه ی افتادن

واین آغاز ویرانیست

و در من انقلابی از تردید ها به پا خواسته است

مروارید گم شده ی اعماق دریا ها ؛را که خواهد یافت

حق او چه خواهد شد

تاج شاهی؛ یا پوسیدن در لاک خویش

فردایم را چه خواهد شد؟

شاید پیامی ز نسیم برسد

گویند منجی در راه است زمیان فرشتگان

من ز ناکرده های خویش پشیمانم

باد می وزید ـ برگ ها هراسیده بودن

و مرا هراسی بیش نبود

وان زمان که خورشید وسوسه های رفتن را به اثبات می رساند

و ستارگان آغاز شکوفه دادن را از سر می گیرند

فردای دیگر جان می بازد

عشق

مرا از با تو بودن ابایی نیست

ولی آری ترسانم که به دام نگاهت

چنین خجسته فریب خورده باشم

که تو را صنمی سازم و به مقدس ترین کتاب های آسمانیت نفروشم

وآری؛ به بهانه ی با تو بودن

زندگی تازه ای را از سر گرفته ام

می نویسم؛می خوانم؛و شعری را از نو می سرایم.

قفس را می شکنم و گنجشک را مجالی می دهم برای پریدن

واتاق راپر از اندیشه دیگر می کنم

پنجره ای رو به باغ باز است؛هوس تازه ای گرفته ام

پشت باغ ؛اندکی تأمل بس است

واز یک شاخه می توان به عظمت فصل ها ایمان آورد

و چه روز های که از انتظار باغ میگذرد

واین عشق است که به او تاب زرد شدن را داده است

مرا به عشق خطایی نیست به سان کوددکی معصوم

که عشق را از اولین نگاه هدیه می دهد

مرگ را مجالی نیست برای دوباره زیستن

عشق را می توان مکتوب کرد؛ساده

عشق همان سادگیست.

عشق زیر باران رفتن است و قدم زدن در واپسین کوچه های اندیشه

عشق غارت است

می برد؛ می گیرد؛و عشق سوختن است

 وآدمی را چه سود از حکایت های دیرینه

عشق را خوش ترین نوایست که ورای آن گریه ای شنیده ام

عشق را می توان لیوان شیشه ای پنداشت

در دست کودکی بازی گوش

وانتظاری برای شکستن

سلامی دوباره

سلام بر همه ی دوستان عزیز

  هدف از ایجاد این وبلاگ این بود که شعرهایم را شما عزیزان بخوانید و نظر هایتان را برایم در راستای بهبود کارم ارسال کنید.

البته به دلیل کمبود وقت هنوز موفق به ویرایش همه ی شعرهایم نشده ه ام

از همتون مچکرم

منتظر نظراتتون هستم.